مدح و ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام
قُل میخورد به چشمۀ چشمان او سبو میجوشد از شراب لبش ذکر حق و هو بیمـایهها زمان فـراغـت سـر آمده آمـد صفا و روشنیِ عـرش کـبـریـا خُلق و مرام و منطق او مثل مصطفی شهـر مدیـنه عـبد مـرام عـلـی شود این شعلهها به عشق علی پا گرفته است عشقش قیامتی ست که بالا گرفته است با اشک شوق غرق تماشا شده حسین معراج چشم های پدر خندههای اوست شبهِ پیمبری که سما زیر پای اوست باید دعـا کند که بسازد ز ما بُـرِیْـر جــانـم فــدای قــاعــدۀ دلــبــریِ او ای رحـمـت خـدا بـه دل مـادریِ او آمد که بـاز شیـر دلاور نشان دهـیم این نور جلوه ایست ز پروردگار ما مهرش نشسته در دل ایل و تبار ما ایران ما ز جـود حـسن شد حسینـیه مجنون حریف عـشوۀ لیلا نمیشود جز او گره به دست کسی وا نمیشود کار من و تو نیـست بیان صفات او در موی او رهاست هزاران هزار گل گردد به بوی گیسوی اکبر دچار گل تـا دیـد آفـتـاب رُخـش، بیمعـطـلـی |